دریای احترامی و ما ورپریده ایم
تو سرو استواری و ما سر خمیده ایم
رنگ بنفش چون به تن خود ندیده ایم
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
ما دزد میشویم که باشی پلیس پس
ما را حراج کن که نباشی خسیس پس
مدرک نداشتیم چون از انگلیس پس
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
اصلا نیامدی تو به چشمان کور ما
عیب از غرور توست وَ یا از غرور ما
از فتنه چون جداست مسیر عبور ما
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
اصلا چه زود مرغک پر بسته می شوی
نرمی ولی به سفتی یک هسته می شوی
از انتقاد کردن ما خسته می شوی؟
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
زیر گلوت تیزی شمشیر ما که نیست
راه نجات را تو بگو گیر ما که نیست؟
تمدید شد مذاکره تقصیر ما که نیست
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
حال جناح باد به هم خورده ظاهرا
آن وعده ها که داد به هم خورده ظاهرا
اوضاع اقتصاد به هم خورده ظاهرا
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
.
چون خیر دیده ایم از این دولت شما
جای تشکر است از این همت شما
با افتخار عرض کنم خدمت شما
ما تا همیشه تازه به دوران رسیده ایم
از سر اسب تا زمین خوردی
تا تو ای با وفا زمین خوردی،
خاطر دخترم مشوّش شد
چِقَدَر بی هوا زمین خوردی
ای برادر تو که یل جنگی
مانده ام پس چرا زمین خوردی
مثل ایّام رفتن مادر
مثل شیر خدا زمین خوردی
لشگری بود و لشگر من تو
تک یل کربلا زمین خوردی
چه کشیدی برادرم وقتی
روی این تیرها زمین خوردی
علمت روی خاک افتاده
ای علمدار ما زمین خوردی
پنجه ی زجر واشد ای عبّاس
از سر اسب تا زمین خوردی ...
شاعر: وحید محمدی
چند گاهیست وقتی ومی گویم" اللهم کل لولیک الحجه بن الحسن" با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد.
چند گاهیست وقتی می گویم" صلواتک علیه و علی آبائه" به یاد مصیبت های اهل بیت اشک ماتم نمی ریزم.
چند گاهیست وقتی می گویم " فی هذه الساعه" دیگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای.
چند گاهیست وقتی می گویم " وفی کل الساعه" دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست.
چند گاهیست وقتی می گویم " ولی و حافظا" احساس نمی کنم که سر پرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است.
چند گاهیست وقتی می گویم" و قائدا و ناصرا " به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند برلم نقش نمی زند.
چند گاهیست وقتی می گویم " و دلیلا و عینا " یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی.
چند گاهیست وقتی می گویم " حتی تسکنه ارضک طوعا " یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین، من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم.
چند
گاهیست وقتی می گویم " وتمتعه فیها طویلا " به حال آن هایی که در زمان
طولانی حکومت شرین تو طعم عدالت را می چشند، غبطه نمی خورم.
اما چند
باریست دعای فرج را چند بار می خوانم، تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، هم
اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی، هم به حال مردمان
عصر ظهورت غبطه بخورم و احساس کنم خدا در نزدیکی من است و باز هم باشرم می
گویم :
"اللــــــــــهم عجـــــــل لولیک الفرج"