با ارزش ترین چیز فقط پلاک خادمی ما بود و بس...
- چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۲ ق.ظ
بسم رب الشهدا
از قبر هراسی به دل خسته ما نیست امید به ام الشهدا فاطمه داریم
یادش بخیر عید غدیر پارسال و نوکری شهدای شلمچه
بعد از آن حال و هوای تمام بچه ها تغییر کرده بود .
بعد از اون وداع سه ساعته ....
مرتب دنبال این بودیم که بریم برا نوکری شهدا
تا اینکه قرار شد شهادت حضرت زهرا بریم طلاییه برا نوکری....
ما و گناهانمان و طلبیدن دوباره شهدای برای خدمت به مردم ....
یاد آن دسته های عزای حضرت زهرا در شب های خلوت طلائیه بخیر
شهدا به دادمان برسید که از شما دور شده ایم ....
شهدا به ما کمک کنید تا زشتی های اخلاقمان را دور بریزیم ...
شهدا به دل ما جلا دهید عین روز های خادمی که فقط خدا بود حرف اصلی و خدا...
شهدا دلتنگ شما هستیم
نمیدانم چرا اما امروز دلم یاد شهیدان کرده است
همون شهدایی که در سه راهی شهادت بر جسد یکدیگر پا نهادند تا امر ولی زمین نماند ....
دلم یادتان کرده چون از دورنگی ها و گمان ها و کینه ها و غیبت ها و .... به تنگ آمده ام
کاش ما همگی در میان شما بودیم
تا بفهمیم و ادامه دهیم زندگی شهدایی را و زندگی خادم شهید بودن را
از آن زندگی سخن میگویم که با ارزش ترین چیز یک پلاک بود و یک سربند ، همین و بس ....
همون پلاکی که روش درج شده بود :
- ۹۳/۰۸/۲۸